پخش سریال جذاب و دیدنی «راه طولانی» از شبکه آیفیلم، بهانهای شد برای مصاحبه با "شهرزاد کمالزاده" که در این سریال نقش محوری "بهاره" را ایفا کرده است. نقشی چالش برانگیز و جذاب که راه ورود وی را به سریالهای اجتماعی هموارتر کرد. گرچه بازی در سریال «هزاران چشم» کیانوش عیاری در سن 16 سالگی، اولین تجربه حضور او جلوی دوربین تلویزیون بود اما نقش بهاره در سریال پرمخاطب «راه طولانی» او را بیش از پیش به مخاطبان شناساند. در ادامه میتوانید متن کامل این مصاحبه را بخوانید:
بزرگترین قدم شما در عرصه بازیگری حضور در سریال «راه طولانی» بود. البته منظور حضور در قاب تلویزیون است؟
در واقع بهترین یا اولین سریالی که من با آن به مخاطبان معرفی شدم، سریال «راه طولانی» بود به کارگردانی آقای رضا کریمی. قبل از آن در مجموعههای دیگری هم بازی کرده بودم ولی فکر میکنم نطقهی عطفی که باعث شناخته شدن من به مخاطبان شد، همین سریال بود. به نظر خودم جزء بهترین کارها و تجربههای زندگیام بود.
با توجه به حضور پیشکسوتانی مثل آقای "رضا کیانیان" و خانم "افسانه بایگان" در این سریال، بازی در این پروژه چه تفاوتی با سایر کارهای شما داشت؟ وجود یک گروه حرفهای در این کار، چه تحولی در بازیگری شما ایجاد کرد؟
خب بزرگترین خاصیتی که این پروژه برای من داشت این بود که توانستم در یک گروه کاملاً حرفهای حالا چه دوستانی که جلوی دوربین و چه دوستانی که پشت دوربین فعالیت میکردند، کار کنم. این افتخاری بود که نصیب من شد و یک فرصت بود برای من. فرصتی که توانستم از اشخاصی مثل آقای رضا کیانیان بزرگترین درس زندگی بازیگریام را یاد بگیرم. توانستم از تجربیات و حضور ایشان استفاده کنم. این پروژه محکی بود برای من که بفهمم توانایی بازی مقابل بزرگان این عرصه هم در من وجود دارد. این دوستان فضایی را ایجاد کردند که در آن بدون نگرانی و ترسهایی که در آن دوران شاید به دلیل کم تجربهگی در من وجود داشت، بازی کنم. فضا بسیار دوستانه بود و نگران کننده نبود. البته خیلی وقتها ترس پذیرفته نشدن از سوی این دوستان در من وجود داشت.
آیا بعد از این کار بازخوردهای خوبی از مخاطبین و فعالین در این عرصه گرفتید؟
این کار یک سریال اجتماعی بود. خیلی از خانوادهها، چه پدرها و چه بچهها میتوانستند با کاراکترهای این پروژه همذات پنداری کنند. پدرها و مادرها به بچهها تلنگر میزدند. چون بهرحال ممکن بود که بهارهای در خانهی آنها هم وجود داشته باشد و بچهها هم بالطبع میتوانستند نیازها و خواستههای امروزیشان را به نوعی از طریق این شخصیت به خانوادهها ابراز کنند. بهرحال سریالی بود که در زمان پخش در زمان خوبی قرار نگرفته بود اما بازخوردهای خوبی داشت و تا به امروز یکی از بهترین مجموعههایی بوده که توانستم در آن فعالیت کنم.
چقدر خود شما توانستید با بهاره همذاتپنداری کنید؟ دغدغههای بهاره را به حق میدانستید؟ به نظرتون دغدغههای بهاره واقعاً نمایانگر دغدغههای جوانان امروزی بود؟
خب. خودم هم زمان بازی در آن سریال در همان سن و سال بهاره بودم البته یک جاهایی به گستاخی بهاره نبودم ولی واقعاً نیازهایی که بهاره داشت، نیازهایی بود که خیلی از هم سن و سالها و یا جوانهای کوچکتر و دغدغههای روزمره زندگیشان بود. شاید همین الان هم اینطور باشد، چون به نظر من این سریال هنوز هم کهنه نشده و چون از همین جامعه است هنوز هم میتواند دغدغههای روز جوانان باشد. نکتهی جالب این سریال این بود که قصه در زمان فیلمبرداری هنوز کامل نشده بود و قرار بود بر اساس شخصیتها نوشته بشود و اتفاقی که افتاد این بود که مسیر قصه بهتر شد، فراز و نشیب بیشتری پیدا کرد و خود من خیلی با این نقش عجین شده بودم. حالا اینکه چقدر این نقش به داشتههای من اضافه کرده و چقدر من به بهاره اضافه کردهبودم مهم نیست مسئله این است که در آن دوران این نقش اینقدر برای من زنده بود که در کاراکتر واقعی خود من هم نشست کرده بود.
شما به عنوان یک مخاطب، نه به عنوان بازیگر این نقش، مراحل رشد را همراه بهاره طی کردید؟
بله. چون من همیشه سعی میکنم با نقشهایم زندگی کنم. مخصوصاً نقشهایی که مثل بهاره، جزء مهمترین کارهای من بودند. من نزدیک نه ماه با این کاراکتر زندگی کردم و همراه او به یک سری آگاهیها دست پیدا کردم و نگاهم به زندگی را تغییر داد.
از بین همه نقشهایی که تا الان بازی کردید کدام یک را بیشتر از همه دوست داشتید؟
همین نقش بهاره را خیلی دوست داشتم. شخصیت رویا در سریال «رنگ شک» که مقابل آقای "فریبرز عربنیا" بازی کردم را هم خیلی دوست داشتم.
چه نقشی را دوست دارید بازی کنید و تا کنون بازی نکردهاید؟
من فضاهای درام اجتماعی را خیلی دوست دارم. نقشهایی که از دل جامعه به صورت واقعی بیرون میآید و خیلی از مخاطبین در هر جای دنیا میتوانند با آن همذات پنداری کنند. اصولاً قالب اجتماعی که بتوان با آن با مردم ارتباط برقرار کرد و حرف دل مردم را زد را خیلی دوست دارم. نقشهایی که نزدیک به سن خودم باشد و اکتیو باشد.
اگربخواهید یک مثال عینی بزنید کدام نقش را دوست داشتید و بازی نکردهاید؟
خب من خیلی از نقشها را هنوز تجربه نکردم. در ژانر دفاع مقدس و نقشهایی که نیروی بدنی بیشتری نیاز داشته باشد را خیلی دوست دارم .در حال حاضر مثال خاصی به خاطر ندارم.
با کدام کارگردان دوست دارید کار کنید و تا کنون کار نکردهاید؟
من آقای "داوود میرباقری" را از کودکی دوست داشتم و دوست دارم با ایشان کار کنم. چون وقتی با خیلی از بازیگرهایی که با ایشان کار کردند صحبت میکنم، تقریباً همهی این دوستان متفقالقولند که نقطهی عطف کاریشان را مدیون ایشان هستند. حضور در کارهای ایشان مثل یک دانشگاه بازیگری است. به همین دلیل اگر بتوانم از تجربههای ایشان استفاده کنم قطعاً گامی به جلو برمیدارم. به جز ایشان هر کارگردانی که بتواند به آموختههای من چیزی اضافه کنند و من از حضور در آن کار به بهترین نحو ممکن استفاده بکنم، زبان مشترک بین من و ایشان وجود داشته باشد و هدف، واقعاً ساختن اثر متفاوت باشد.
نظرتون در مورد وضعیت کنونی سریالسازی درتلویزیون چیست؟
خب قصهها سطحی شدند. در سال 96 نقشی که مطابق میل و سلیقهی من باشد و حس خوشایندی به من بدهد، به من پیشنهاد نشد. دوست دارم که با قصههای غنیتر مواجه بشوم. البته شای دقصهی خوبی دست من نرسیده باشد ولی در کل حس میکنم که قصهها سطحی شدند. خیلی خوب است که از بازیگرهای جدید استفاده بشود اما باید مطابق با پتانسیل بازیگرها باشد. در حال حاضر در بعضی کارها از تعداد محدودی هنرپیشه چهره استفاده میشود و بقیهی نقشها به کسانی محول میشود که حتی نمیتوانند بار نقش را به دوش بکشند. با توجه به اینکه ما بازیگرهای خیلی خوبی داریم که در حال حاضر بیکار هستند. کاش وضعیتی پیش بیاید که بتوانیم از همه این پتانسیلها استفاده کنیم. قطعاً در آن شرایط خروجی کارها بهتر خواهد بود.
در حال حاضر مشغول کار جدیدی هستید؟
در حال حاضر در پروژهی «عروس تاریکی» به کارگردانی "محمود معظمی" و تهیهکنندگی آقای "تخت کشیان" و در یک مینی سریال به نام «دختر گمشده» به کارگردانی "احمد کاوری" و تهیهکنندگی آقای "سعید کمانی" و همینطور نقشی غیرمحوری در سریال «افسانه هزارپایان» به تهیهکنندگی "شهاب عباسی" دارم.
پس هم زمان در ژانر اجتماعی و خانوادگی و طنز مشغول فعالیت هستید؟
بله. ولی چون فاصلههای زمانی برای آفیشها زیاد است، این نقشها تداخلی با هم ندارند. خب همانطور که گفتم امسال سال خوشایندی از نظر کاری برای من نبود و این چند دستهگیها و حواشی، حال من را خیلی بد کرده است. اما باز هم سعی و تلاش میکنم که در این همین نقشها هم اندکی از خواستهی مخاطب را برآورده کنم. ولی امیدوارم سال 97 اینطوری نباشد و قطعاً خودم سعی خواهم کرد که کارهای بهتر و نقشهای درستتری را بازی کنم و گزیدهتر کار میکنم.
آرزوی شما برای سینما و تلویزیون و برای شهرزاد کمالزاده در سال 97 چیست؟
هر سال در اسفند ماه من تصمیم میگیرم تغییر و تحولاتی در زندگی و پیرامون خودم و حتی گزینش دوستانی که دارم و قرار است در سال جدید با من بمانند، ایجاد کنم. برنامهریزی جدید میکنم که خارج از کار هنری، کاری انجام بدهم و اینکه آرزو دارم در سال 97 در کاری ایفای نقش کنم که وقتی سر کار هستم از خلق آن شخصیت حال خوبی داشته باشم تا بتوانم اتفاق بهتری را برای خودم رقم بزنم. برای تلویزیون و سینما رونق بیشتر آرزو میکنم و امیدوارم که آدمهای این حرفه با انگیزهی بیشتر و با ایدههای بکرتر و متفاوتتر فعالیت بکنند و امیدوارم که اینقدر مسائل حاشیهای کم شود که نتواند روی اصل قضیهی فیلمها تأثیر بگذارد. امیدوارم که بتوانم شاهد کارهای خیلی موفقتر و بهتری باشیم.
در نهایت تشکر میکنم از شبکه آیفیلم. من این شبکه را خیلی دوست دارم به این دلیل که، هرازگاهی گذشتهی من را به خاطرم میآورد. وقتی کارهایم از این شبکه پخش میشود به من فرصت بازنگری میدهد و فکر میکنم که اگر مثلاً امسال در نقش بهاره ظاهر میشدم حتما بهتر بازی میکردم.
*مصاحبهکننده: سمانه مقدم برای وبسایت آیفیلم (اسفند ۱۳۹۶)